عزیزکم شما با نونی که تو دست و دهنت بود رو پای مادر جون لالا کردی
مانی ودیدن اسکیت سواری بچه ها
جوجه من امشب رفتیم شهر بازی و شما محو تماشای اسکیت سواری بچه ها بودی و ذوق میکردی
شیطنتهای مانی
به نام خدا
جوجه من این چند تا عکس از شیطنتهای تو در گذشته نه چندان دوره
جوجه من عکس زیاده از وروجک بازیهای شما و حتما همه رو یواش یواش میزارم تا برات یادگاری بمونه
دوستت دارررررررررررررررررررررم عشقم
مانی و مکعب هوش
مانی جونم این مکعب هوش رو خاله جون سمیرا برا عید فطر برات خرید و شما خیلی ازش خوشت اومد و همش با خودت این ور اونور میبریش
البته من و بابایی هم برا عید فطر برا شما یه بلوز خوشگل با یه ماشی کوچولو خریدیم چون خودت ماشین کوچولو رو خواستی عزیزم
البته من و بابایی هم برا عید فطر برا شما یه بلوز خوشگل با یه ماشی کوچولو خریدیم چون خودت ماشین کوچولو رو خواستی عزیزم
من رو بزارین پایین
جوجه جونم اینجا بعد از ظهر عید فطر که با هم اومدیم یکی از بازارهای شمال که روز عید فطر برگزار میشه و من برای شما یه ماشین چوچولو خریدیم و چون بارون اومده بود و همه جا خیس بود بابایی شما رو بغل کرد اما شما گریه کردی که بزاریمت پایین تا با ماشینت بازی کنی